سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ولایت مداری
 

بسم رب المهدی

خاک

سرتا پای خودم را که خلاصه می کنم،می شود قد یک کف دست خاک!!!
که ممکن بود یک تکه آجر باشد توی دیوار خانه
یا یک قلوه سنگ روی شانه یک کوه
یا مشتی سنگ ریزه،ته ته اقیانوس؛
یا حتی خاک یک گلدان باشد؛خاک همین گلدان پشت پنجره
یک کف دست خاک ممکن است هیچ وقت
هیچ اسمی نداشته باشد و تا همیشه، خاک باقی بماند، فقط خاک

اما حالا یک کف دست خاک وجود دارد که خدا به او اجازه داده نفس بکشد
ببیند، بشنود، بفهمد، جان داشته باشد
یک مشت خاک که اجازه دارد عاشق بشود،
انتخاب کند، عوض بشود، تغییر کند
وای، خدای بزرگ!
من چقدر خوشبختم...
من همان خاک انتخاب شده هستم
همان خاکی که با بقیه خاک ها فرق می کند
من آن خاکی هستم که خدا از نفسش در آن دمیده
من آن خاک قیمتی ام
که می خواهم تغییر کنم،انتخاب کنم

وای بر من اگر همین خاک باقی بمانم !!!

 






نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92 آذر 12 توسط حسین مرادی نژاد