بسم رب المهدی
بر خلاف دولتمردان غربی، دختری آمریکایی با کارتونهایش تلاش میکند تصورات مردم جهان را نسبت به مردم ایران درست کند.
به گزارش رادیو فرانسه، شاید شنیده اید که بسیاری از خارجیها به خصوص آمریکاییها تصورات عجیبی از کشور ایران دارند. که مثلا مردم با شتر مسافرت میکنند… مردم در ایران به زبان عربی صحبت میکنند… یا پرسشهایی غریب مثل: آیا همه ایرانیها موهای مشکی دارند؟ حتی سوالهای عجیبتر مثل این که شما در کشورتان درخت دارید؟
حالا یک دختر جوان در وبلاگش با نقاشیهای زیبا تلاش میکند تا نگاه مردم دنیا به خصوص آمریکاییها را نسبت به مردم ایران تغییر دهد و برای رسانههای بین المللی چشم اندازی متفاوت به سوی ایران بگشاید.
نکته جالب این که این خانم آمریکایی است، هیچ رگ و ریشه ایرانی ندارد و حتی یک بار هم به ایران سفر نکرده است، اما سعی می کند نگاهی واقعیتر به مردم ایران داشته باشد و کلیشه های آمریکایی را نسبت به آنان بشکند.
شخصیت اصلی این وبلاگ دختری است به اسم ایران در واقع اسم کاملش «جمهوری اسلامی ایران» است که در باره خود نوشته است:«به علت آشفتهبازاری که آمریکا علیه من درست کرده است، من – جمهوری اسلامی ایران- آمده ام تا شما را در مورد مسایل روشن کنم. راحت باشید و سوالاتتان را از من بپرسید. هر چیزی که می خواهید بدانید…»
خانم سوفی ناجرا، در وبلاگی که خود را «دختره» نیز معرفی می کند، برخی مسائل را با تکیه به طنز و شوخی توضیح میدهد. به طور مثال در مورد تقابل سیاسی ایران و اسراییل:در نقاشیهای او، اسراییل مرد جوانی است که غالبا رفتاری بچگانه دارد و گاه سعی میکند “مخ ایران را بزند”! ایران او را «ننر» خطاب می کند و در مقابل، اسراییل نیز به ایران «ننه پیرزن» می گوید و گاهی هم مزاحم تلفنی همدیگر میشوند!
اما همیشه همه چیز اینقدر سیاسی نیست. بسیاری از پرسش و پاسخها و کارتونها به فرهنگ، آشپزی یا موسیقی مورد علاقه? ایرانیان مربوط میشود. البته شاید ایرانیها با دیدن برخی از کاراکترهای طراحیشده توسط خانم سوفی به خود بگویند “خیلی هم اینطور نیست”! به طور مثال، در نقاشیهای او دختران شمال شهر همگی تیپ غربی و مانتو به تن دارند و دختران جنوب تهران چادری هستند!
«برای من شناخت ایران یک تلاش عاشقانه است»
سوفی ناجرا دختری 21 ساله است که در دانشگاه، رشته تاریخ میخواند و در دالاس تگزاس زندگی میکند:
خیلی سخت است که توضیح بدهم چرا تا این حد مجذوب ایران شده ام. من در سال 2009 وقتی تنها هفده سال داشتم برای اولین بار نسبت به ایران کنجکاو شدم.
من در این زمینه رو پای خودم ایستادم و خود آموخته ام. به کتابهای دانشگاهی و مقالات نویسندگان خوشنام و آثار مورخان ایرانی مراجعه می کنم. من سعی می کنم خرده فرهنگ های مردم ایران را از طریق دوستان ایرانی که در آمریکا دارم و ایرانیانی که از طریق اینترنت با آنها آشنا شدهام فرا بگیرم.
درک نگاه آنها برای من ضروری است چرا که آنها از اقوام، مذاهب و گروههای مختلف اجتماعی هستند. این برای من یک تلاش عاشقانه برای آموختن در باره کشوری است که در آمریکا معمولاً با ساده اندیشی از آن حرف میزنند.
از سوی دیگر من گمان می کنم مردم آمریکا بیشتر دوست دارند مسایل را از طریق تصویر یاد بگیرند. البته من در وبلاگم تصاویر را با متن همراه میکنم و برای جذابیت بیشتر کمی هم طنز به آن اضافه میکنم.
من تا حالا از طریق وبلاگم بیش از 400 سوال دریافت کرده ام. اول آنهایی را انتخاب می کنم که پاسخشان چندان سخت نیست. برخی پاسخها را خودم با اطمینان بلدم اما سوالات دیگری نیز هست که نیاز به بررسی در منابع مختلف دارد. من وقتی به تاریخ ایران نگاه میکنم با دریچه ذهنی خودم درگیر آن می شوم، اما باید ابتدا این پارادایم را از خود دور کرد و بعد به سراغ فرهنگ و سیاست ایران رفت و این کار بسیار سختی است.
البته رادیو فرانسه در تیتر این خبر سعی می کند نگرش منفی چند دولتمرد غربی نسبت به ایران و ایرانی را به نام جهانیان تمام کند کاری که از سوی رسانه های غربی نیز دنبال می شود.
شاید چندان هم نشود خرده گرفت! به هر حال از نظر غربی ها دنیا مال آنهاست و برای رسیدن به این هدف حاضرند دروغ بزرگ جامعه جهانی خواندن خود را مدام در رسانه هایشان تکرار می کنند اما مشکلی که در این وسط وجود دارد این است که تنها خودشان آن را باور کرده و به همین خاطر هم دچار توهم شده اند.
تلاش هایی نظیر راه اندازی جنگ، ایجاد درگیری های قومی، مذهبی، دخالت در امور کشورها با سوء استفاده از سازمان ملل و حقوق بشر و دهها مقوله دیگر همه ابزارهای آنها برای رسیدن به این هدف است.